به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، اخیرا بهرام صلواتی رئیس رصدخانه ملی مهاجرت ایران عنوان کرده است که «بعد از سال ۹۸، اثرات اقتصادی تاثیر زیادی بر افزایش مهاجرت از ایران داشته است. دسترسی به بازار کار، حقوق و دستمزد در صدر این عوامل قرار داشت. اما در سال ۱۴۰۱ عوامل سیاسی نیز به عوامل قبلی افزوده شد. وی تاکید کرد که دیگر با انجام برنامههای کوچک نمیتوان این مهاجرت را کنترل کرد.»
بنا بر گفتههای صلواتی بین سالهای ۹۹ تا ۱۴۰۰ مهاجرت از ایران با افزایش ۳۰ درصدی مواجه بوده، اما بعد از حوادث ۱۴۰۱ این روند تشدید شده و از تراز ۱۰۰هزار مهاجر در سال به سرعت عبور خواهیم کرد که این رشد و موج فرار مغزها را میتوان از ۶ تا ۹ ماه و نهایت یک سال دید. همچنین رئیس رصدخانه ملی مهاجرت ایران تاکید کرد که این اتفاق در فاصله سالهای ۸۹-۸۸ نیز رخ داد، اما اتفاقی که در حال وقوع است و موجی که با آن مواجهیم، نسبت به آن سال بالاتر خواهد بود.
در همین خصوص حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه طی گفتگو با فرارو درباره تبعات اقتصادی این پدیده عنوان کرد: «هرچند این آمار بسیار خطرناک است، اما اصلا عجیب نیست. ببینید به طور کلی آینده توسعه کشورها عمدتا وابسته به سرمایههای انسانی و نخبگان است. به همین دلیل هم است که میان کشورهای مختلف یک رقابت اساسی بر سر جذب نخبگان و نیروهای متخصص باقی کشورها در جریان است. دلیل این مسئله همان موضوع توسعه و لازمههای آن است که عرض کردم. حتی زمانی که دونالد ترامپ اعلام کرد که دیگر ایرانیها اجازه ورود به خاک ایالات متحده را ندارند، باز هم در آن دوره نیروهای نخبه جذب این کشور شدند. یعنی این استثنا برای آنها وجود داشت. واقعیت این است که توسعه اقتصادی هر کشوری بزرگترین و مهلکترین ضربات را از همین مهاجرت نخبگان میخورد.»
وی ادامه داد: «اما همانطور که در ابتدا عرض کردم، این اتفاق و افزایش آمارها در ایران اصلا عجیب نیست. همه میدانند و میدانستند که در پی ناامنیهای اقتصادی در کشور، دیر یا زود به این نقطه خواهیم رسید که تعداد زیادی از افراد متخصص و نخبه تصمیم به خروج از کشور خواهند گرفت. وقتی که آمار اشتغال مداوم کاهش پیدا میکند، وقتی مردم هر ساله باید زمان بیشتری را برای افزایش درآمد، در حال کار کردن باشند و باز هم درآمد آنها کفاف یک زندگی مناسب را ندهد، وقتی امنیت شغلی برایشان وجود ندارد، مشخص است که ترجیح میدهند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند. با اینحال بدون شک هنوز مسئولان متوجه اصل ماجرا نشده اند. هنوز نمیدانند کشور با چه خطر بزرگی مواجه است و چه تهدید خطرناکی سایه بر ایران انداخته است.»
این استاد دانشگاه افزود: «البته این صرفا یک اتفاق کلان نیست و مردم هم در زندگی خود تبعات این مهاجرت را احساس خواهند کرد. زیرا اولا این افراد با دستان خالی از ایران خارج نمیشوند. بسیاری از این افراد بخش خصوصی کشور را تشکیل میدهند و وقتی تصمیم به خروج از کشور میگیرند به این معنی است که سرمایه قابل توجهی هم از اقتصاد ایران خارج میشود. این مسئله در اوایل انقلاب هم رخ داد که بسیاری از کارآفرینان و سرمایهداران از کشور خارج شدند و سرمایههای خود را نیز از اقتصاد ایران بیرون کشیدند. دومین مسئله این که وقتی بخش خصوصی تعطیل و کارآفرینان از این ایران خارج میشوند، قاعدتا زیرمجموعههای آنها نیز بیکار خواهند شد. از سوی دیگر بسیاری از این افراد به همراه خانواده و کودکان خود مهاجرت میکنند. کودکانی که میتوانستند در اینجا رشد کنند و در چرخه اقتصادی کشور حضور داشته باشند.»
راغفر در خصوص عدم موفقیت در زمینه جذب مجددا سرمایه خارج نشینان و نخبگان و متخصصان ایرانی که در دیگر کشورها زندگی میکنند، گفت: «مشکل این است که بخش قابل توجه اقتصاد ایران خصولتی است و سرمایهگذاران تمایلی به حضور در چنینی فضای انحصاری ندارند. خیلی از آنها در چنین فضایی کار کردهاند و میدانند که سهم چندانی در اقتصاد نخواهند داشت. به همین دلیل هم است که طی ۲۰ سال گذشته که این فضا تشدید شده، ما بیشتر با مهاجرت نخبگان و متخصصان مواجه میشویم. از طرف دیگر ما یک کشور تقریبا منزوی هستیم که تحریمهای بسیاری ما را احاطه کرده است؛ لذا هیچ سرمایهگذاری نه تنها حاضر نمیشود سرمایه خود را از بازارهای در حال توسعه و آزاد که سوددهی مناسبی دارند، خارج کنند و وارد یک کشور بحران زده کنند، بلکه تمایلی هم ندارد سرمایه فعلی خود را داخل ایران وارد چرخه اقتصادی کند.»
وی تاکید کرد: «منظورم این نیست که جذب مجددا این نیروهای نخبه و متخصص و سرمایههای مالی افرادی که مهاجرت کردند، غیرممکن است. اما بسیار سخت است. زیرا اینها بعد از خروج از ایران با یک ساختار اشتغال و کارآفرینی و بازار جدید آشنا میشوند که نه تنها هیچ شباهتی با ایران ندارد بلکه از تمامی جهات بهتر است. به عنوان نمونه شما موضوع دستمزد را تصور کنید. این مقوله از اساسیترین موضوعاتی است که منجر به خروج نیروهای متخصص و نخبه میشود. آنها در ایران باید ساعتهای بیشتری کار کنند که در نهایت یک حقوق متوسط دریافت کنند. اما با تخصصی که دارند میتوانند از درآمد مکفی واقعی در برخی کشورها برخوردار شوند. خب در چنین حالتی چرا باید به ایران برگردند؟»
این تحلیلگر مسائل اقتصادی ادامه داد: «نکته مهمتر این است که ما با یک پدیده دیگر هم در همین زمینه مواجه هستیم که نوعی خروج نیروی نخبه و متخصص از اقتصاد است، اما بدون مهاجرت فیزیکی. زیرا ما در دورهای زندگی میکنیم که اقتصاد تا حدود زیادی دیجیتالی شده است؛ لذا ما همین الان هم نیروهای متخصصی داریم که با شرکتهای خارجی کار میکنند، اما از ایران خارج نشده اند، اما توانمندی و انرژی و زمان خود را از اقتصادی ایران خارج کرده اند و تمایلی به همکاری با بخش خصوصی و غیرخصوصی در ایران ندارند. به عبارت سادهتر جدا مهاجرت فیزیکی یک مهاجرت مهارت غیرفیزیکی هم در ایران رخ داده و در جریان است.»
راغفر در پایان افزود: «متاسفانه همانطور که عرض کردم مسئولان هیچ تصوری از این شرایط خطرناک ندارند. به همین دلیل است که هیچ اقدام مثبتی برای تغییر ساختارها و اوضاع موجود اقتصادی نمیکنند تا مانع از خروج نخبگان و سرمایههای مالی و انسانی شوند. زیرا هیچ وقت با این ساختار اقتصادی ایران نمیتوانیم نیروهایی که رفته اند را جذب کنیم و مانع از افزایش مهاجرت شویم. واقعیت این است که نه اقتصاد ایران و نه شرایط و اوضاع سیاسی و اجتماعی ما هیچ جذابیتی برای هیچ ایرانی خارج نشین ندارد. اینکه حالا یک عده از مسئولان دولتی صحبت از جذب نیروهای ایرانی خارج از کشور میکنند، صرفا در حد یک حرف است. آنها فقط میگویند و هیچ اقدامی انجام نمیدهند. با همه اینها به نظر من آمارهای اخیر، پایان ماجرا نیست و باید منتظر رکوردهای جدید در عرصه مهاجرت باشیم.»
نظر شما